پیش نویس کردن(هََ قَ) نوشتن نامه ای بعنوان مسوده. مقابل پاک نویس کردن. مسوده کردن. مقابل از سواد ببیاض بردن ادامه... نوشتن نامه ای بعنوان مسوده. مقابل پاک نویس کردن. مسوده کردن. مقابل از سواد ببیاض بردن لغت نامه دهخدا
پیش نویس کردن نوشته نامه ای بعنوان مسوده مسوده کردن مقابل پاکنویس کردن ادامه... نوشته نامه ای بعنوان مسوده مسوده کردن مقابل پاکنویس کردن تصویر پیش نویس کردن فرهنگ لغت هوشیار
پیش نویس کردن taslak hazırlamak ادامه... taslak hazırlamak تصویر پیش نویس کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیش نویس کردن sporządzać szkic ادامه... sporządzać szkic تصویر پیش نویس کردن دیکشنری فارسی به لهستانی